آلوین تافلر3موج یا «ابرتمدّن» راازابتدای خلقت بشرموردبررسی قرارداده است.درموج اوّل،تمدّن برپایه ی کشاورزی شکل گرفت.نماداین تمدّن بیل بودوگفتمان آن؛زور.موج دوم پس ازرنسانس وبرپایه ی صنعت بوجودآمد.نمادآن ماشین بخاروگفتمان آن؛سرمایه بود.ابرتمدّن خرد؛موج سوم است که درشاخه های تفکّرکنفوسیوسی خودرانشان داد.نمادآن،ریاضیات وکامپیوتراست.این موج،گفتمان«دانایی ودانش»رابه همراه آورد.
حرکت ازگفتمان زور وگذر ازسرمایه ودستیابی به گفتمان«دانایی ودانش» حکایت زاده شدن،بالیدن ومرگ تمدّنهادرطول تاریخ بشری است وشاهدمدّعا؛ماجرایی است که برتمدّنهای سومر،کلده،آشور،چین،هند،ایران،یونان و روم گذشته وبه تمدّن اسلامی وازآنجابه عصرحاضررسیده است.عصری که درآن کیفیّت حیات انسان درحال تحوّل است و«انسان جهان شمول»پا به عرصه ی وجود گذارده است.
عصری که اگرچه ازسویی به تعبیرفرانسیس فوکویاما،عصرتقابل مارکسیسم وکمونیسم وفاشیسم است ولی ازدیگرسو وازدیدگاه هانتینگتون؛تحوّلات جهان حاصل تعامل میان ارزشهای فرهنگی غربی وغیرغربی است.ازهمین رو،توفیق انسان عصرما بیش ازهرچیز در گرو «شنیدن»است.شنیدن؛فعّالیّتی است که شنونده طی آن خودراکشف ویا خلق میکند.انسان برای کسب این هنرارزشمند بایددرراه تربیت اخلاقی و پرورش عقلی گام نهد.پیش شرط اساسی شنیدن؛«رواداری یا تساهل»است.
درتاریخ اندیشه ی اسلامی کسی که بیش ازهمه وبطورجدّی باحکمت وفرهنگ یونانی به مبارزه برخاست؛غزالی بود.به همّت او،نقّادی تفکّریونانی جایگزین سلطه ی یونانی مآبی براندیشمندان مسلمان شد.غزالی نه ازطریق«کتاب سوزی»واعمال خشونت،که باارایه ی دقیق مکتب یونانی درکتابی باعنوان«مقاصدالفلاسفه»ونقدآن درکتابی دیگربه نام«تهافت الفلاسفه»این مهم را به انجام رسانید.
امام فخررازی نیزدرراه مقابله باآرای پیشوایان مشایی،شرحی نقّادانه برآخرین اثر ابن سینا یعنی«اشارات»نوشت.فخررازی دراین شرح،تمامی متن «اشارات»را بدون حذف حتّی کلمه یی آورده است.خواجه نصیرالدّین طوسی نیزکتاب بسیاردقیقی به نام«تجرید»درعلم کلام به رشته ی تحریر درآورد که علاوه برهمکیشان شیعی وی؛اهل سنّت نیزاستقبال شایسته یی ازآن کردند.
این شواهدتاریخی نشان میدهدبرخلاف برداشتهای نادرست جاری که«تساهل»را سهل انگاری،کوتاه آمدن درارزشها وحتّی گاهی بی غیرتی دینی معنا میکنند؛«تساهل»نه بربستر بی بندوباری وبی اعتقادی که برزمینه ی«اعتقادودیانت»روییده است و لبّ مفهوم آن چیزی نیست جز ردّ تفتیش عقایدوتأکیدبرلزوم بازبودن باب مطالعه،تحقیق ونواندیشی درتمامی حوزه های فکری.دیدگاه علّامه ی شهیدمطهّری نیزشاهدی براین مدّعاست که تأکیدنموده است قرآن؛درهرزمانی می تواندوباید؛موضوع مطالعه ی جدیدقرارگیرد.
امّا رسالت آموزش و پرورش دراین بین چیست؟بماند برای مجالی دیگر.یاعلی.....
|