درهزاره ی سوّم وبادرنظرگرفتن حرکت شتابنده ی جهان درمسیرتوسعه،شایدهیچ نکته یی بااهمّیت تراز«تولیدفکر»ولزوم تدوین راهبردهای تحقّق این امرونهادینه شدن آن درفرهنگ جامعه نباشد.«تولیدفکر»یعنی کوشش پایان ناپذیرانسان برای معناکردن آنچه تجربه میکندوتوجّه به آنچه باآن روبرومیشود.«تولیدفکر»یعنی گسترش توانایی های فکری وخلّاق افرادجامعه به منظور ارایه راه حلهای جدید برای مشکلات گوناگون زندگی بشری.«تولیدفکر»یعنی سرمایه گذاری درزمینه یی که بیشترین بازده رادربلندمدّت برای کشوربه ارمغان خواهدآورد.منظوراز«تولیدفکر» بحث «خودکفایی علمی»نیست.هیچ کشوری نمیتواندبی نیاز ازتحقیقات سایرکشورها باشدوازمراودات علمی کناره گیرد.
«تولیدفکر»یعنی برخورداری ازتوانایی«چانه زنی علمی»درمجامع بین المللی وکسب برتری نسبی درپاره یی ازحوزه های علوم وفنون.ناچیزبودن سهم تحقیقات ازدرآمدناخالص ملّی،لزوم توجّه بنیادی به پژوهش،اهمّیت مطالعات کاربردی درپیشرفت علوم وعباراتی ازاین قبیل درطول سالهای اخیر بسیارگفته ونوشته شده است.ولی به راستی چه زمانی باید به طورجدّی واردعمل شویم وبه جای«قول پژوهشی» در پی «فعل پژوهشی»باشیم؟دراین راه نکاتی قابل توجّه است که درمجالی دیگربه آن میپردازیم.یاعلی.....
|