درادبیات سیاسی جهان،سکولاریسم به معنای جدایی دین ازحکومت است وبه هیچ وجه معنای ستیزه جویی بادین ومذهب ندارد.نکته ی دیگراینکه،بعضی ازسکولاریستها ضد دموکراسی هستند.درقرن بیستم رهبران بزرگ سکولاریستی بودندکه حکومتهای دیکتاتوری بوجودآوردندمثل استالین.امادرایران؛سکولاریسم به5دسته تقسیم میشود:
عقیده ی گروه اول اینست که دراین جهان به گونه یی زندگی کن که گویی خدایی نیست واگرهم هست،مارابه خودواگذاشته.یعنی؛غیردینی کردن زندگی بطورکامل.
گروه دوم میگوینددین ازحوزه ی عمومی خارج شودوبه حوزه ی زندگی خصوصی افرادبرود.
گروه سوم معتقدندحکومت بایدازدین جدا باشدوهیچ امتیازی برای دینداران ومفسران دین درعرصه ی سیاسی نسبت به دیگران وجودندارد.
گروه چهارم میگوینددین ازدولت جداست نه ازحکومت.یعنی خط مشی های اجتماعی بدون توجه به ارزشهاوآرمانهاودغدغه های دینی ترسیم میشود.
بالاخره گروه پنجم؛ازاساس مخالف دخالت دین درسیاست اندوحتی ازاصطلاحات دینی درسیاست استفاده نمیکنند.برای مثال واژه ی«روزه ی سیاسی»را بکارنمی برند.
خیلی ازدینداران ماهم براین باورندکه دینداربودن حقّ تقدّمی برای کسب مسوولیتهای سیاسی-اجتماعی بوجودنمی آورد.چون ایران متعلق به همه ی ایرانیان است وحقّ همه؛برابر.درتفکّرشیعی،گروهی بین احکام شریعت وقوانین موضوعه تفاوت وتفکیک قایل هستند.حکم شریعت میتواند ثابت باشد ولی قوانین موضوعه که جامعه باآن اداره میشود متغیرند.قوانین موضوعه؛یعنی تفسیری ازشریعت ونه لزوما خودشریعت.این قوانین حاصل نیازوخواست مردم است.چنین برداشتی،میان برخی گروههای مذهبی جهان اسلام هم پذیرفته شده است واولین باردرسال1920(87سال پیش) توسط علی عبدالرازق طرح شد.
ازدوست گرامی ( آشنا ) که پاسخ دقیق داده بودند؛ سپاسگزارم.
|